.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز



كيهان

«ديپلماسي از نوع بيش فعالي» عنوان يادداشت روز امروز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي خوانيد:

كودكي را تصور كنيد كه بسيار پرتحرك و پرجنب وجوش است؛ به گونه اي كه فعاليت زياد جسمي او ديگر اعضاي خانواده را آزرده خاطر نموده و در خيلي از موارد آن فعاليت ها و جنب وجوش ها و شيطنت ها دردسرهاي عجيب و غريبي را به همراه داشته است.

علاقه به بازي هاي خطرناك- مثلا بازي با كبريت يا دست زدن به اجاق گاز- از جمله گرايش هاي غيرطبيعي كودك مورد اشاره است. معمولا والدين اين كودك و امثال آن در چنين حالتي بچه خود را براي اطرافيان و اقوام، باهوش و بازيگوش توصيف مي كنند تا قدري خرابكاري ها و بعضا اعمال غيرقابل توجيه كودك خود را بپوشانند آنهم كودكي كه نوعي اضطرار و ناگزيري براي خرابكاري دارد.
اما آنچه جاي تامل دارد و آن نكته اي است كه روان شناسان و كارشناسان علوم تربيتي نسبت به آن هشدار مي دهند اختلالي به نام «بيش فعالي» است يعني گاهي اوقات تحركات، جنب وجوش ها و شيطنت ها نه تنها به معناي باهوشي و بازيگوشي نيست بلكه به علت اختلالي مي باشد كه گريبانگير آن كودك شده است.

به عبارت ساده «بيش فعالي» اختلالي رفتاري است كه در آن كودك هرچند پرتحرك و پرفعاليت است اما با نقص توجه و عدم تمركز روبروست. كارشناسان علوم تربيتي معتقدند مرز تشخيص كودكاني كه از مرضي به نام «بيش فعالي» برخوردارند با كودكان باهوش و بازيگوش در اين دقت نهفته است كه در بچه هاي سالم و باهوش فعاليت و تحرك زياد باعث كاهش بازده كودك در اموري چون تحصيل و روابط اجتماعي نمي شود. خلاصه مطلب اين كه مرز تشخيص ميان اين دو دسته از كودكان ناظر به عملكردهاست نه ميزان انرژي و فعاليت آنها.

غرض از آنچه در بالا بدان اشاره شد وضعيت و موقعيتي است كه اكنون جبهه نظام استكبار در عرصه سياست دچار اختلالي به نام بيش فعالي شده و با آن دست و پنجه نرم مي كند.
اين نكته اي درخور تامل است كه رهبر بصير انقلاب در ديدار اخير نمايندگان مجلس خبرگان با ايشان- پنج شنبه 25/6/89- مطرح نموده و با تاكيد بر استحكام و قدرت روزافزون جبهه اسلامي و در سوي مقابل استيصال و دستپاچگي بيش از پيش جبهه نظام استكباري بيان مي دارند: «امروز بارزترين نكته در رفتار جبهه نظام استكبار وجود بيماري به نام «بيش فعالي است» كه آثار آن تحرك و فعاليت بسيار اما بدون تمركز و هدف است.»


رسالت

«رونمايي از بيماري بيش فعالي دشمن» سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدكاظم انبارلويي است كه در آن مي خوانيد:
مقام معظم رهبري در ديدار رئيس و نمايندگان مجلس خبرگان مطالب مهمي را فرمودند كه هر محور آن مي‌تواند يك حق براي مردم و يك تكليف و وظيفه براي دولت، حوزه‌هاي علميه، دانشگاه‌ها و نهادهاي مسئول در امر سياست، اقتصاد و فرهنگ باشد.
واكاوي هوشمندانه هر يك از محورهاي ياد شده بدون شك فصل جديدي از بصيرت و ‌آگاهي را در نگاه ملت ما خواهد گشود.

اولين محور مطرح شده در اين ديدار رونمايي از بيماري بيش فعالي دشمن بود. ما اكنون پس از گذشت سه دهه، مجموعه‌اي از فعاليت‌هاي دشمن عليه دين، انقلاب و مردم را توامان شاهديم.

1- صدور قطعنامه‌هاي خلاف عرف و قوانين بين‌المللي
2- تحريم به منظور ضربه زدن به مردم و نظام
3- تقويت معارضان داخلي
4- سياه‌نمايي عليه نظام و انقلاب و تهمت به مسئولان
5- اخلال در امنيت ملي و مخدوش كردن اقتدار ملي
6- اخلال در روابط ايران با دولت‌ها و بويژه همسايگان
7- اخلال در وحدت ملي و انسجام اسلامي
8- شبه‌افكني عليه دين و اختلاف افكني بين اقوام و مذاهب
9- سوزن‌باني افكار نخبگان سياسي براي راه‌اندازي جنگ‌هاي
و...

اين حجم از فعاليت دشمن در هيچ يك از مقاطع انقلاب ديده نشده است. طي يك سال گذشته فشرده‌اي از اين فعاليت‌ها را شاهد بوديم.
استكبار جهاني بويژه آمريكا عده‌اي را در داخل و خارج كشور تجهيز مي‌كند تا محورهاي ياد شده را عملياتي كنند.

اما هرچه تلاش آنها بيشتر مي‌شود كمتر نتيجه مي‌گيرند و خسته‌تر و نااميدتر مي‌شوند. مقام معظم رهبري مجموعه اين فعاليت‌ها را نوعي بيماري بيش فعالي در حوزه سياست نام بردند. در بيماري بيش فعالي ما شاهد تحرك زياد و بي‌وقفه هستيم اما تمركز و هدف در آن ديده نمي‌شود. آمريكايي‌ها از همه خواسته‌اند هرچه مي‌توانند و هرچه دارند بر سر ملت ايران بريزند. خيمه اسلام و ايران را از همه طرف محاصره كرده‌اند و دستور تير و آتش سرخود داده‌اند. اين نشانه ديوانگي و سراسيمگي، دستپاچگي و استيصال دشمن است.

اگر تمركز و هدف در اين بيش فعالي وجود داشت حداقل طي سه دهه گذشته بويژه طي يكي دو سال گذشته كه اين بيماري شدت يافته آنها حداقل به يكي از اهداف خود رسيده بودند اما ايران و اسلام از زير بار اين همه آتش كينه وعداوت استكبار روز به روز قدرتمندتر،‌ تواناتر، پيشرفته‌تر و با نشاط‌تر در عرصه‌هاي مختلف در جهان و بويژه منطقه ظاهر مي‌شود.


تهران امروز

«هفت پادزهر بيش‌فعالي جبهه مقابل نظام اسلامي» يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم عمادالدين پارسا است كه در آن مي خوانيد:
در ديدار اخير رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري با حضرت آيت‌الله خامنه‌اي مقام معظم رهبري، معظم‌له از بروز و ظهور يكي از بيماري‌هاي دوران كودكي يعني بيش‌‌فعالي در نظام استكبار و جبهه مقابل نظام اسلامي نام برد و از آن به عنوان مجموعه گسترده‌اي از فعاليت‌هاي بي‌هدف و پراكنده ياد كردند كه به تعبير ايشان نوعي دستپاچگي دشمن در برابر قدرت روزافزون بيداري اسلامي است كه كانون آن جمهوري اسلامي ايران است.

ايشان ضمن اينكه از قدرت روزافزون نظام اسلامي به عنوان عامل اصلي بيش‌فعالي استكبار ياد كرده‌اند نكات مهمي را متذكر شدند كه به تعبير نگارنده پادزهر بيش‌فعالي مورد اشاره است كه عبارتند از: اصلاح دائمي درون و جامعه، تقويت روحيه داخلي، اتحاد حقيقي، شناسايي دشمن و شيوه‌هاي كاري او، پيشرفت كشور، اميد و اطمينان دادن به مردم و شناخت مسائل اصلي از مسائل فرعي كشور.
توجه و تامل به هفت راهبرد مذكور نشان مي‌دهد ايشان تصوير واقع‌بينانه و جامعي از وضعيت كشور و تهديدها و فرصت‌هاي پيش‌رو دارند و ضروري است همه دستگاه‌ها، نهادها و رجال سياسي و مسئولان كشور اين هفت پادزهر را به دقت شناسايي كرده و براي مصون‌‌سازي كشور از تهديدات قديمي و جديد جبهه استكبار به كار گيرند.

براي نمونه معظم‌له در شرح ضرورت‌ شناسايي دشمن و شيوه‌هاي كاري او به دو نكته كليدي و مهم اشاره كردند كه حجت را براي همگان در فعاليت‌هاي سياسي و فرهنگي تمام مي‌كند. به نظر ايشان مهم‌ترين كار دشمن در حال حاضر عليه نظام جمهوري اسلامي در دو حوزه متمركز شده است: يكي جدا كردن مردم از نظام و ديگري جدا كردن مردم از بينات دين، اصول دين، واضحات احكام اسلامي و شريعت اسلامي است.

در حوزه اول مشاهده مي‌كنيم كه مجموعه فعاليت‌هاي دشمن براي ايجاد شكاف بين مردم و نظام متمركز شده است و بايد تمام توان پدافندي نظام و مردم نيز بر خنثي‌‌سازي آن متمركز شود و هر تصميم، اقدام و شعاري كه اين شكاف را ايجاد يا بيشتر كند حركت در مسير خواست دشمن است.

روي سخن اين محور بيشتر كارگزاران، رجال سياسي، نخبگان و احزاب هستند كه بايد پيوند دولت و ملت را روز به روز مستحكم‌تر ساخته و برخي مسائل را كه مي‌تواند منجر به بروز شكاف شود را با تدبير حل و فصل كنند اما حوزه دوم كه مربوط به دين و اعتقادات مردم است بيشتر از دولت اين استادان حوزه و دانشگاه هستند، روشنفكران و متفكران هستند كه بايد در فضاي آزادانديشي انقلاب اسلامي از مباني فكري و اعتقادي ملت دفاع كرده و شبهات را پاسخ دهند.

در بيانات اخير رهبري انقلاب،‌ به طور ضمني مي‌توان گلايه و نقد از حوزويان و دانشگا‌هيان متعهد را در اين زمينه استنباط كرد كه شايسته توجه و اهتمام ويژه است. به هر حال به نظر مي‌رسد هفت محور مورد اشاره در بيانات رهبري نيازمند شرح و بسط و تحليل از سوي صاحب‌نظران و صاحبان قلم و رسانه‌ها است به گونه‌اي كه بتوان ديوار بلند و مستحكمي در برابر هجمه‌هاي گوناگون دشمن عليه ملت ايران برافراشت و مانع از دسيسه دشمن در مسير پرسرعت كشور به سوي عدالت و پيشرفت شد.


ابتكار

«از اسلام هراسي تا ايران هراسي» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي خوانيد:
دشمني غرب با اسلام،ديرپا،تاريخي،گسترده و عميق است.روند اسلام هراسي پس از قرون وسطي در دوره رنسانس نيز ادامه داشت .کشيش مارتين لوتراز جمله کساني بود که تنفر از پيامبر(ص) را در خطابه هايش به مردم القاء مي‌کرد. اين در حالي بود که اسلام مسيحيت را به رسميت مي‌شناخت و مسيح(ع) را يکي از انبياي عظيم الهي مي‌داند و مسلمانان را از هرگونه توهين منع مي‌کند.

مطالعه تاريخ غرب،نشان مي‌دهد که در تمامي دوران استعماري غرب ، روح صليبي بر توسعه طلبي آنها حاکم مي‌باشد بنابراين اسلام هراسي در فرهنگ غرب قدمتي ديرينه دارد.آنان هر روز در تهاجم صليبي جديدي هستند.
يک روز با دعاوي و اتهامات، روز ديگر با انتشار مقالات و کاريکاتورهاي موهن، يک روز با ساخت فيلم و امروز با سوزاندن قرآن در تلاشند، مبناي فرهنگي و رواني لازم جهت مشروعيت بخشي تجاوزات خود را فراهم آورند.

اما امروز، با توجه به شرايط نويني که در عرصه‌هاي سياسي، فناوري اطلاعات ايجاد شده است،ابعاد جديدي پيدا کرده است.عوامل مختلفي در تشديد راهبرد اسلام هراسي جديد غرب، دخالت دارند .در اين مقال به بعضي از آنها اشاره مي‌رود.

يکي از مهمترين دلايل گسترش اسلام هراسي و همزمان شدن آن با پروژه ايران هراسي نفس انقلاب اسلامي است تا قبل از انقلاب اسلامي ايران، هدف غرب در پروژه اسلام هراسي در حقيقت سست کردن افکار عمومي مسلمانان بود.
انقلاب اسلامي ايران در نقطه مقابل اهداف آنان در اسلام هراسي به وقوع پيوست.با انقلاب اسلامي،بيداري اسلامي و خودباوري اسلامي به عنوان دست آوردهاي آن به سرعت فراگير شدند.

غرب براي مهار بيداري اسلامي به سمت ترويج تصاوير هولناک وهراسناک از اسلام روي آورد. در حقيقت موج اول ايران هراسي واسلام هراسي پس از انقلاب وبخصوص با فتوايي تاريخي حضرت امام(ره) مبني بر ارتداد سلمان رشدي، کليد خورد.


مردمسالاري

«پرفسور محمود حسابي الگويي براي هميشه» سرمقاله روزنامه مردمسالاري به قلم ميرزابابا مطهري نژاد است كه در آن مي خوانيد:
پنج شنبه هفته گذشته مراسم سالگرد پرفسور محمود حسابي همانند سال هاي گذشته با شکوه علمي با حضور جمع کثيري از اساتيد ، دانشجويان و علاقمندان به توسعه و تعالي ايران در تهران و تفرش برگزار شد.

در اين مراسم سخنرانان در مورد جايگاه علم و عالم و نقش دکتر حسابي در پايه گذاري اصولي اين جايگاه و راز و رمز ماندگاري اين شخصيت در دل و جان مردم و دانشگاهيان و جواناني که حتي يک لحظه دکتر را نديده اند، سخنراني کردند و مردم وفادار تفرش چون نگيني گرانقدر بر گرد مهمانان اين مراسم حلقه زدند و از مشارکت گسترده اقشار مختلف از سراسر کشور قدرداني کردند.

راز اين ماندگاري در چيست؟ در فرهنگ اسلامي و ايراني تاريخ، هماره اي است که بر کلک صولت و شکيب ادوار افتخار ملل تکيه دارد و بر زخم هزيمت کاروانيان آن نيزه، و چه بسيار حکايت از قوام و زوال اسلاف بر زبان اين پير منطوق به اخلاف رسيده است.

عمال سياست و اجتماع ابناي آدم، گاه رقعه حميت و شرف بر پيکان خامه ريز تاريخ سپرده اند و گاه وديعه اي جز آزرم و تهي مايگي نصيبي ديگر به اوراق کهن گذشته و ميراث آينده نسپرده اند.
ليک، دو چيز است که تارک «رفتگان» را همواره لولويي مرجان وش و درخشان دانسته و تاريخ جز به نيکي و حسرت از آن ياد ندارد! يکي فرهنگ ملل و آداب ديرينه اقوام بشر است و ديگري دانشمنداني هستند که منشا» اثرات عالي علمي بودند و هوشيارانه بازيچه بازي سياست ها نشدند و از کوران حوادث سرافراز بيرون آمدند و ملت خود را به قله افتخار و عزت رسانده اند. پرفسور سيد محمود حسابي، نمونه عيني دومي است.

نگارنده که حضور استاد را در اواخر دهه 40 و اوايل دهه 50 در موقعيت دانشجوي رياضي در دانشگاه تهران و دانشگاه تربيت معلم تهران درک کردم و اينک با عنوان کارشناس ارشد ارتباطات و روابط عمومي و مدرس دانشگاه خلا» وجوديش را با تمام وجود باور دارم ، اين مطلب را نه امروز که چهل سال پيش در زمان دانشجويي در ذهن کنجکاو خويش مي پروراندم و بيست سال پيش زماني که آوازه نظريه ((بي نهايت بودن ذرات)) استاد جهانگير شده بود و بغل، بغل گل افتخار براي ايران و ايراني نثار مي شد و من مسئوليتي داشتم، در نامه دعوتي اين احساس ديرمان را به دل کاغذ ريختم و در آن نامه نيز اشاراتي داشتم، از جمله آور شدم:

چه فراوان خردورزان اين خطه که در علوم مختلف سرآمد روزگار بودند و دست بازيگران استعمار آنان را و يادشان را، در خاکستر خمول گمنامي مدفون کرد تا فرهنگ ما عزت و شرف نيابد.
چه بسا استعدادهاي درخشان اين مرز و بوم که در گذر زمان مقهور ناملايمات زندگي شدند و يادي هم از ايشان به جا نماند. و چه بسيار انديشمندان و مايه وران دانش که بازيچه بازي سياست ها شدند و البته بسيارند دانشمنداني که سرمنشا» اثرات عالي علمي بودند، اما کداميک اينچنين از کوران حوادث سرافراز بيرون آمده و ملت خود را به قله افتخار و عزت رسانده اند؟ به ضرس قاطع، تاريخ آينده علم و دانش ايران را مرهون خدمات ارزنده امثال دکتر حسابي مي دانم و در برابر فروتني و تواضع عالمانه اين بزرگمرد سر ارادت فرو مي آورم.

گرچه عالم بودن «بزرگي» است اما نمونه و اسوه شدن چيز ديگري است. اين موهبتي است که خداوند، هر کسي را نمي بخشد مگر آنکه مورد لطف و عنايت باشد. افرادي چون دکتر حسابي، نام همه بزرگان علم و دانش اين مرز و بوم را که جز يادي از ايشان در تاريخ نمانده بود، زنده کردند و حيات دوباره بخشيدند.


آرمان

«به گفت‌وگو رسميت بدهيم» سرمقاله روزنامه آرمان به قلم ابوالفضل فاتح است كه در آن مي خوانيد:
يکي از اساسي ترين مسائل سال گذشته انشقاق درجامعه بود. مشارکتي حد‌اکثري به وقوع پيوست که نمونه‌هاي آن را مي‌توان فقط در شرايطي پسا انقلابي تجربه کرد. اما هيجانات سرريز شده و شور پيش از انتخابات فضاي سياسي جامعه را در مواردي از عقلانيت دور کرد.فضا ،کار را بر نخبگان دشوار ساخت و عرصه براي تندروي‌هاي نااهلان هر دو قظب فراختر شد.

به تدريج ميدانداري به سخنگويان خودخوانده‌اي در هر دو قطب رسيد که در بيان و عمل تغيير اساسي نه تنها در نظام سياسي که در سنت و اجتماع ايراني را دنبال کردند. در اين ميانه رويکرد اصلاح دچار لکنت زبان گرديد. پس نگراني‌ها درباره آينده فزوني يافت.اکنون يک سال و پس از آن اين تجربه در منظر ماست.

گذشته چراغ راه آينده ماست. انجمن اسلامي که بنيانگذاران آن معتقد بودند که جز با تلاش جمعي همه جانبه و دراز‌مدت، بهبودي حاصل نمي‌شود، مي‌تواند پيشقدم گفت و گو در عرصه عمومي‌شود و اين لکنت زبان را تصحيح کند. وفاق و تفاهم در جامعه مدني جز از طريق گفت و گوي آزاد بدون پيش شرط حاصل نمي‌شود.

هر کسي در هرجا که هست تلاش کند «از جاي برخيزد و يک قدم به سمت آنکه اندکي با او فاصله دارد پيش برود». منطق اخلاقي جامعه ايراني، پيش قدم شدن را فضيلت مي‌شمارد.انجمن اسلامي دانشجويان در فضاي نسبتا آرام‌تر دانشگاه ، «جنبش عمومي گفت‌و‌گو» را بنيان نهد. گفت و گو با هر که غير ما مي‌انديشد و مي‌انديشيد و مي‌تواند و مي‌خواهد سخن بگويد و چيزي براي گفتن دارد.

در تجربه نظام‌هاي توتاليتر و پوپوليستي آنها نه براي مردم و نه با مردم سخن نمي‌گويند بلکه براي خود و خطاب به مردم سخن مي‌گويند. در منطقي زبان را الکن مي‌کنند و داغ و درفش به ميان مي‌آورند و در منطقي قرآن پاره مي‌کنند. بايد منطق ديگري براي گفت‌و‌گو به ميان آورد و رسميت داد.سخن ، بزرگترين سرمايه جنبشي است که بر پايه انديشه بنا شده است و آغاز مردم‌سالاري پايدار است. راه‌هاي ديگر فرجامي مبهم دارد. باشد که خداوند ياري فرمايد.


دنياي اقتصاد

«فضاي کسب‌وکار و چک‌هايي که برگشت مي‌خورند» سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم دكتر فرخ قبادي است كه در آن مي خوانيد:
در روزهاي اخير، دو خبر در روزنامه‌ها منتشر شد که توجه به آنها براي همه سياست‌گذاراني که وظيفه آنها با توليد و اشتغال کشور ارتباط دارد، ضروري است.

خبر اول به تعداد و درصد چک‌هاي برگشت خورده در خردادماه سال جاري مربوط مي‌شود. «بر اساس آخرين گزارش بانك مركزي، در خرداد ماه سال جاري، حدود 4 ميليون و 232 هزار برگ چك در اتاق پاياپاي تهران مبادله شده كه 538 هزار برگ آن برگشت داده شده است.

بر اين اساس از هر 7.8 چك، يكي در اين اتاق به مهر برگشت مزين مي‌شود. از سوي ديگر، نسبت چك‌هاي برگشتي به مبادله شده در خرداد ماه سال جاري به 12.7 درصد رسيده كه نه تنها بالاترين نسبت در سه ماه اول سال جاري است بلكه بالاترين نسبت در طول بيش از 30 سال گذشته نيز به شمار مي‌رود. درصد اسناد برگشتي به مبادله شده از سال 79 تا 86 حدود پنج درصد و حتي كمتر از اين رقم بوده است... كارشناسان اقتصادي دليل افزايش تعداد چك‌هاي برگشتي به مبادله شده را به ركود نسبت مي‌دهند كه اولين نشانه‌هاي آن از سال 86 مشاهده شد.»(1)

خبر دوم مربوط به نظرسنجي جديد مرکز پژوهش‌هاي مجلس در مورد فضاي کسب‌وکار در کشور است. اين نظرسنجي که در تير ماه سال جاري صورت گرفته نشان مي‌دهد که: «از ميان 22 نماگر نشان دهنده محيط كسب‌وكار در ايران (عواملي كه در اداره بنگاه‌ها موثرند، اما خارج از كنترل مديران بنگاه‌ها هستند)، مشكلات دريافت تسهيلات از بانك‌ها، مانند دو ماه قبل از آن، همچنان از نظر پرسش‌شوندگان در اين نظر سنجي‌هاي ماهانه، مهم‌ترين محدوديت برون زاي اداره بنگاه‌هاي ايراني بوده است.»(2)

اين دو خبر، بيش از آنچه که به تصور درآيد، با يكديگر مرتبطند. اگر اين فرضيه غيرمعقول را کنار بگذاريم که فعالان اقتصادي کشور ما از سه سال پيش دچار انحطاط اخلاقي شديد و رو به وخامتي شده‌اند و تصميم به برداشتن کلاه يکديگر گرفته‌اند، بايد بپذيريم که افزايش شديد چک‌هاي برگشتي طي چند سال گذشته و به ويژه در ماه‌هاي اخير، ناشي از گسترش و تعميق رکود و کسادي بازارها بوده است و فعالان بخش خصوصي، به ويژه در حوزه توليد، از لحاظ نقدينگي به شدت در مضيقه قرار گرفته‌اند. (چک‌هاي برگشتي به شرکت‌هاي دولتي مربوط نمي‌شوند زيرا آنها مجاز به صدور چک‌هاي مدت‌دار نيستند).

توليدکنندگان بخش خصوصي از لحاظ نقدينگي در مضيقه قرار گرفته‌اند؛ زيرا بازارهاي آنها محدود و کساد شده است و رقابت با کالاهاي خارجي (به دليل چالش‌هاي متعدد توليد در داخل کشور، تورم دورقمي و ثبات نسبي نرخ ارز در ده سال اخير) سال به سال براي آنها دشوارتر گشته، مطالبات آنها از دولت و شرکت‌هاي بزرگ دولتي، در حدي که پرداخت مي‌شوند، با تاخيرهاي فلج‌کننده‌اي همراه است و دست آخر هم پيامدهاي بحران اقتصاد جهاني بر ضعف و رنجوري آنها افزوده است.


جهان صنعت

«هشدار براي رکوردشکني حبابي بورس‌» عنوان نقد روز روزنامه جهان صنعت به قلم فريبرز مسعودي‌ است كه در آن مي خوانيد:
از آغاز سال‌جاري بورس تهران همچنان رکوردشکني مي‌کند‌ اما بايد توجه داشت که اين رکوردشکني‌ها در بازه زماني روي داده که اقتصاد کشور دچار رکود تورمي است، صنايع با بحران دست ‌و پنجه نرم مي‌کنند و بيکاري گسترش يافته تا چنين مسايلي خطري سهمگين را پيش‌رو نمايان سازد.

اما در اين رابطه يک سوال مطرح است که چرا رشد بازار بورس از سوي صاحبنظران اقتصادي غيرمنطقي جلوه مي‌کند.
اين رشد حکايت غيراقتصادي بودن فعاليت در ساير بازارهاي مالي و اقتصادي ايران است زيرا در اين شرايط‌ بازدهي بورس براي فعالان بازار علامتي خوب و نشان‌دهنده قدرت بورس در برابر ساير رقبا از جمله بانک‌ها، اوراق مشارکت، مسکن و صنعت است.

در چنين شرايطي نقدينگي انباشت شده در اقتصاد کشور جايي بهتر از بازار بورس پيدا نمي‌کند. اين امر به توقع فعالان اقتصادي بازار براي کسب سود بيشتر در بازه زماني کمتر دامن زده و آنها را از فعاليت در ساير بازارها رويگردان يا دست‌کم بي‌علاقه کرده و در عوض فعاليت سفته‌بازان را افزايش مي‌دهد.

از سوي ديگر، در اثر افزايش فعاليت سفته‌بازان، سفته‌بازي رونق يافته و مکانيسم قدرتمندي را ايجاد مي‌کند که چون گردابي باعث ايجاد و بزرگ شدن حبابي بورس خواهد شد.در نهايت هم با پاسخ به اين پرسش بايد خاتمه داد که چرا بايد از حباب بورسي بهراسيم؟

ترکيدن حباب بورس حتي در اقتصادهاي قدرتمند نتيجه دهشت‌آوري خواهد داشت. نمونه‌هاي متعددي از ترکيدن حباب بورس در اقتصادهاي کشورهايي چون ايالات متحده آمريکا، روسيه و کشورهاي آسيايي با اقتصادهايي به مراتب قدرتمندتر و باثبات‌تر از ايران وجود داشته که چون بهمني عظيم اقتصاد اين کشورها را با تهديدهاي بزرگ روبه‌رو کرده است.

آثار بسيار زيانبار اين حباب ترکيدن‌ها به شکل ورشکستگي‌هاي گسترده در صنايع و سرمايه‌گذاران، بي‌ثباتي اقتصادي و فقر و بيکاري بروز کرده و در نهايت کشورها را دچار بي‌ثباتي‌هاي سياسي و تغيير حکومت کرده است که آخرين نمونه آن در آرژانتين روي داد.
حال بينديشيم که حباب بورسي ايران چه سرانجامي خواهد داشت وقتي که در رکود و تورم مانده‌ايم اما دلخوش به حبابي عظيم مي‌گذرانيم!


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.067 seconds.